حسن وحسین وحسناءحسن وحسین وحسناء، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

خاطرات سه قلوهای دلبندمون

سه قلوها و مامانشون

بدون عنوان

و اما کارایی که دیگه میتونین خودتون انجام بدید مهارت لباس پوشیدن و کفش پا کردن کاملا یاد گرفتین فقط حسین که چون بیشتر بمن متکی هستش تنبلی میکنه و کامل یاد نگرفته هنوز ......انگلیسی تون به حدی رسیده که موقعی که با هم بازی میکنین جمله انگلیسی میگید گهگاهی ..............غذا خوردن کم شده بیشتر سمت هله هوله شدید متاسفانه...............دوست دارید موقع خواب براتون قصه بگم ....دیگه راحت خودتون دستشویی میرید ولی همچنان من برای تاکید بر نظافت بیشتر ناظر هستم به کارتون و خودم میشورمتون.....حموم که میرید کلی اب بازی میکنید براتون حوله حموم یکدست خریدیم بعد از حموم میپوشینش کمربندش هم میبندین کلی خوردنی میشین
23 مهر 1394

بدون عنوان

خودم شعراتونو حفظ کردم از بس باهاتون میخونم این شعر سلام هفته ی پیشتونه سلام سلام بزرگترا سلام سلام کوچکترا به امت خوب خدا رسیده مژده یک ندا به هر کسی رسیدید سلام کنید بچه ها و اما شعر هفته قبلش در مورد بهداشت دست شستن و مسواک تونه :
23 مهر 1394

موقعی که 4 سالتون شد نفسهای مامانی

سلام و هزاران سلام هم به 3 قل گلم که بعد از من نوشتن وبلاگتون مسیولیتش بشما واگذار میشه دعا دعا میکنم که هر چه زودتر بزرگ شین و کمکم کنید و هم سلاممو تقدیم همه ی دوستداران وبلاگ مون میکنم که یکسال هستش که منتظرشون گذاشتم و وقت نکردم بشینم خاطرات و تحولات بچه ها رو براشون بنویسم ......و اما بعد از گذشت یک سال .....دیگه خیلی کم وقت میکنم بیام تو وبلاگتون بنویسم مامانی دیگه کامل حرف میزنین نیازاتون زیاد شده هم مالی هم معنوی خیلی خیلی دوست دارم مادری باشم براتون که از همه لحاظ نیازتونو جوابگو باشم هم همبازی خوبی براتون باشم هم شنونده ی صبور دلم براتون بگه که تو این 1 سال خداروشکر با یاری خدا اول و اخر همه و تلاش و همت بی پایان من و باباییتون ...
23 مهر 1394
1